بسم رب الشهدا و الصدیقین
معبر دوم(ازدواج و خانواده)
ازدواج که کرد،در یک خانه پیش مادرش زندگی می کردند. مدتی هم خانه برادرش بودند.
چندسال طول کشید تا بالاخره خانه شان ساخته شد.
یک هفته بود به آن جا رفته بودند که جنگ شد.خانمش در خانه تنها بود.
او را ب خانه پدرش برد و خانه را در اختیار خانواده ای جنگ زده گذاشت.
_________________________________________________________________________