loading...
راجعون
گمنام بازدید : 174 چهارشنبه 03 مهر 1392 نظرات (0)

 


خیلی وقت بود که تفریح نرفته بودند.برنامه ریزی کرد تا خانواده اش را
شمال ببرد.از وقتی که رسیدند کنار آب شروع کرد به تعریف کردن از علی
قوچانی،از ردانی پور و دیگر فرماندهان لشکر14.می گفت:«به حالشان
غبطه می خورم آن ها چیز هایی می بینند که ما نمی بینیم.اشک هایش جاری
شد،واین شعر را خواند:

عقل گوید که مرو که نتوانی  *  عشق گوید هر آنچه بادا باد

جسمش در کنار خانواده بود،اما روحش در جبهه ها


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
بسم الله الرحمن الرحیم... جبهه انسان را می سازد,جنگ ما واقعا سازنده است,اینجا شفاخانه است. باید بجنگیم تا زمانی که انشاالله به پیروزی برسیم. "از گفتارهای سردار شهید قربانعلی عرب"
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    نظرسنجی
    برای شادی ارواح طیبه شهدا چند صلوات ختم میکنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 61
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 27
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 63
  • بازدید کلی : 32,204
  • کدهای اختصاصی
    موقعیت شما
    وصیت شهدا

    سامانه پیام کوتاه لوگوي ما
    شماره روابط عمومی:

    09137381497