loading...
راجعون
گمنام بازدید : 212 چهارشنبه 03 مهر 1392 نظرات (0)

 


آخرین باری بود که در خانه نماز می خواند.سرش را که از  سجده
برداشت.چشمانش قرمز شده بود.به چهره ی نگران خواهر نگاهی کرد
و گفت:«داشتم با خدای خودم مناجات می کردم.»دخترش را بوسید و از
خواهر خواست تا او را به اتاق دیگر ببرد.
ساکش را برداشت،خداحافظی کرد و رفت.


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
بسم الله الرحمن الرحیم... جبهه انسان را می سازد,جنگ ما واقعا سازنده است,اینجا شفاخانه است. باید بجنگیم تا زمانی که انشاالله به پیروزی برسیم. "از گفتارهای سردار شهید قربانعلی عرب"
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    نظرسنجی
    برای شادی ارواح طیبه شهدا چند صلوات ختم میکنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 61
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 27
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 26
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 34
  • بازدید ماه : 28
  • بازدید سال : 79
  • بازدید کلی : 32,220
  • کدهای اختصاصی
    موقعیت شما
    وصیت شهدا

    سامانه پیام کوتاه لوگوي ما
    شماره روابط عمومی:

    09137381497